عالم ارواح

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

در این وبسایت مطالب، عکس ها و کلیپ های دیدنی و خواندنی از عالم ارواح خدمت دوستداران علوم روحی تقدیم میگردد.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرامرز ملاحسین تهرانی» ثبت شده است

علائم وقوع مرگ


علائم مرگ

فرامرز ملاحسین تهرانی

به هرحال واقعه مرگ اتفاقی است که برای همه عزیزان و بستگان ما و همینطور برای خود ما روزی به وقوع خواهد پیوست و همگان به سوی منزلگاه ابدی خویش رحلت خواهیم نمود. پس چه بهتر و زیباتر که از قبل مقدمات این سفر روحانی را آماده و مهیا کرده باشیم تا ا نشاالله در وطن حقیقی خویش یعنی جهان نورانی ارواح در ابتدای کوچ مان به آنجا دچار مشقات و سختی های عدم آشنایی با منزلگاه ابدی خویش نباشیم.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۳
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات 


قسمت چهاردهم


سوالات

فرامرز ملاحسین تهرانی

سوال اول از خانم زهرا...

کمکم کنید فامیل بدی دارم از روح علیه من کمک می گیرن کارامو خراب می کنن می خواستم به من بگویید چطور خودم رو برای ارواح ناشناس کنم تا نتوانند علیه من اقدام کنند.

پاسخ: من جن گیر و نه مامور مقابله با ارواح شرور هستم. خواهش من از دوستان و علاقمندان این است که اگر سوالی درباره علوم روحی دارند اقدام به ارسال پیام کنند و گرنه  من نه غیب گو هستم و نه دارای اوراد و طلسم جادوی سیاه. پرداختن به این مسایل سطحی و برخاسته از ذهن درگیر با اوهام و خیالات و یا نیروهای منفی ذهنی، باعث وقوع چالش های ناگوار و غیرقابل پیش بینی در حیات معنوی انسان می شود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۱:۲۸
faramarz Tehrani

خاطرات مدیوم ها / قسمت هشتم


مادرانه



مادرانه

فرامرز ملاحسین تهرانی


نامه زیر از یک خانمی با نام مستعار م.ضیایی به دستم رسید که با کمی ویرایش تقدیم شما می کنم.

...

سلام بر شما و همه خوانندگانی که قرار است این مطلب را مطالعه کنند. من زنی چهل وپنج ساله هستم که شش سال قبل فرزند عزیزم آرش را از دست دادم. من صاحب دو فرزند بودم که آرش پسر بزرگم بود و خواهرش مینا که پنج سال از آرش کوچکتر بود دومین فرزند من است. من هیجده ساله بودم که آرش را به دنیا آوردم به همین خاطر وقتی آرش بزرگ شد به علت تفاوت سنی کم و همینطور قد و قامت و ورزیدگی آرش، مردم اصلا فکر نمی کردند که ما دو نفر، مادر و فرزند باشیم. پسر عزیزم به علت سلامت نفس و ورزش منظم، از هر حیث کامل و بی نقص بود. زیبایی چهره و حسن خٌلق وی زبانزد دوست و آشنا بود.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۱۲:۱۷
faramarz Tehrani

خاطرات مدیوم ها / قسمت هفتم


بحر معنوی


darya


خاطره ای از خانم ف.شمس اللهی


دو روز پیش ایمیلی از طرف یکی از علاقمندان علوم روحی به دستم رسید که مناسب دانستم این ایمیل را در قالب خاطرات مدیومها برایتان انتشار دهم. این نامه الکترونیکی که درباره کتاب خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا... می باشد، برگرفته از یک رویا از طرف این خانم محترم می باشد که از من خواسته بودند که تعبیرش کنم ، اما ازآنجاکه من تعبیر خواب نمی کنم فقط متن این خاطره را تقدیمتان می گردد:

.

.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۱:۴۱
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات 


پاسخ



قسمت سیزدهم


سوال اول از خانم آ.ف

واقعا از زحمتی که بابت انتشار کتاب خاطرات یک روح کشیدید سپاسگزارم. من که خیلی از آن استفاده کردم و از خداوند توفیق و اجر فراوان برای شما خواستارم. درضمن اشعاری که در این کتاب به کار بردید خیلی لطیف و زیبا هستند. منتظر کتاب خیام هم هستیم.

پاسخ: با سپاس از شما خانم بزرگوار. باید به عرض برسانم که کتاب الکترونیکی حضرت خیام هم انشاالله در آینده تقدیمتان خواهد شد.


سوال دوم از آقا یا خانم چراغلو

ضمن خسته نباشید به شما که اینقدر زیبا خاطرات آن مدیوم محترم را ویرایش و نگارش نمودید. خواستم بدانم که کتاب خیام از زبان خیام چه زمانی آماده عرضه می گردد. بینهایت از شما سپاسگزارم.

پاسخ: با تشکر از لطف شما باید به عرض برسانم که برخی از تفاسیر و تحلیل های جناب خیام قابلیت چاپ شدن را ندارد و ممکن است چالش برانگیز باشد لذا من می بایست خیلی با احتیاط و با ظرافت این کار را انجام بدهم که انشاالله به کسی هم برنخورد. چشم در آینده ای نه چندان دور تقدیم حضورتان می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۲:۱۵
faramarz Tehrani

خاطرات مدیومها / قسمت ششم


درباره کتاب خاطرات یک روح از


لحظه قبض جان تا...


فرامرز ملاحسین تهرانی


دو سال پیش نزدیک سحر خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم که در دشت سرسبزی که از یک سو به سلسله کوههای بلند منتهی می شد و از سوی دیگر تا چشم کار می کرد دشت و زمین همواری بود که هیچ انتها و پایانی نداشت، خود را در آن محیط رویایی یکه و تنها دیدم. طبق تجارب قبلی، دانستم که دارم خواب می بینم، پس ابتدا نگاهی به دوروبرم انداختم و  از رایحه معطر گلهای صحرایی و پاکی که در فضا موج می زد، نفس عمیقی کشیدم. سبکبال و رها به سوی دامنه کوه پرواز کردم و در کمرکش کوهساران خانه کوچک و زیبایی را در زمینی مسطح مشاهده کردم. آن خانه تنها خانه آن سرزمین پهناور با کوهستانهایش بود. در ابتدای محوطه بیرونی خانه مزاری ساده با سنگی از جنس مرمر وجود داشت که نام و مشخصات و زمان وفات صاحب قبر بر روی آن حک شده بود، وقتی نام  صاحب قبر را خواندم دیدم این شخص دردنیا اصلا معروف و شناخته شده نیست و پیش خودم حدس زدم که صاحب این قبر باید شخص مهمی در دستگاه الهی و عوالم روحی باشد.فاتحه ای برایش خواندم و نگاهی به خانه انداختم تا ببینم نشانه هایی از حضور کسی یا کسانی در آن می بینم یا نه. اما به قدری محیط ساکت و آرام بود که صدای نفس های خودم را و حتی محیط پیرامون تختخوابم را در دنیا می شنیدم. باز هم نگاهی به قبر انداختم و از صاحب قبر خواستم تا مرا راهنمایی کند. ناگهان در خانه باز شد و مردی بلندقامت با پیراهنی سفید و ردایی قهوه ای از آن خارج گردید. ایشان ریش کوتاهی بر صورت  و چهره ای باوقار و جدی داشتند. به او سلام کردم و ایشان مرا دعوت به خانه اش کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۹
faramarz Tehrani

پاسخ به سئوالات


سفر به بهشت


قسمت دوازدهم

فرامرز ملاحسین تهرانی

سوال اول: از خانم زهرا نوری

در رابطه با جلسات احضار ارواح جناب رهبر زاده سوال داشتم به چه طریقی می شود این هماهنگی را ایجاد کرد ممنون میشم سوال منو جواب بدین.

پاسخ: ایشان اصلا چه در گذشته و چه در زمان حال کلاسهای تماس یا احضار ارواح نداشتند. بلکه در همان سال ها کلاسهای علوم روحی را دایر کرده بودند که به صورت تئوریک به مباحث این علم برای شاگردانشان میپرداختند. اما در حال حاضر هم به علت بالا رفتن سن شان، دیگر کلاسهای علوم روحی هم ندارند و درواقع بازنشسته شده اند و شاید کلاسهای آموزشی خصوصی برای اطباء جهت آموزش انرژی درمانی داشته باشند. اما شما می توانید برای تشکیل چنین جلساتی توسط شاگردان ایشان، با مراجعه به صفحه اول مثنوی ارواح از شرایط و الزامات تشکیل چنین جلساتی آگاه شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۸
faramarz Tehrani

بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در محضر حکیم عمر خیام نیشابوری



Image result for ‫خیام‬‎


فرامرز ملاحسین تهرانی

وقت ملاقات شد، خنده کنان می روم

تن به چه کار آیدم، با دل و جان می روم

می روم و می روم، بی سروپا می روم

در حرم قدسی اش، رقص کنان می روم

قامت خشکیده ام در خس و خاشاک و خاک

بار دگر سبز شد، سرو چمان می روم

ریشه ام از فقر سوخت، بال و پرم باز شد

گوهر خود یافتم، همچو شهان می روم

ناله ام از خاکدان رفت به گوش فلک

از بغل خاکیان، نعره زنان می روم

نیست کسی یاورم، جز دل خوش باورم

بار زمین می نهم، جامه دران می روم

در دل دشت و کویر، در هوس گُلشنم

فصل بهارم شده، غنچه کنان می روم

رحمتِ «ناجی» روان گشته ز هفت آسمان

آمده ام قطره ای، آب روان می روم

 

در یکی از شبهای گرم تیرماه، حال خوشی به من دست داد. تصمیم گرفتم یک پیاده روی شبانه در خیابانهای نزدیک خانه ام داشته باشم. ساعت 10 شب بود و من قدم زنان راهی بیرون از منزل شدم. کوچه ها تقریبا خلوت شده بود و زن و مرد و کوچک و بزرگ همگی در خانه هایشان بودند. خانه هایی که هر کدام حکایتگر سرگذشتی از ارواحی بود که در کالبد جسمانی و بنابر ضرورت و جبر آفرینش چند صباحی به شکل قراردادی با نسبت خانوادگی در زیر یک سقف مشغول ادامه حیات تکاملی خویش بودند.

 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۱:۳۴
faramarz Tehrani

بنام خدا


خاطرات مدیومها/ قسمت چهارم


بی صورتی



Image result for ‫نقاب‬‎


من از صورت خود گذشتم خدا

که از هرچه غیر از تو گردم جدا

غمی من ندارم به دل از بلا

به بی صورتی درد من شد دوا


این خاطره ازطرف خانمی با نام مستعار مرجان برایم ارسال شده بود که با کمی ویرایش به حضورتان تقدیم می کنم.

حدود دوازده سال پیش با مردی که دارای موقعیت مالی خوب و وجاهت مورد قبول برای یک دختر دم بختی چون من که همیشه آرزو داشتم با مردی که چنین شرایطی را داشته باشد یعنی هم ظاهر و تیپ عالی و هم دستش به دهانش برسد، پیوند زناشویی بستم. البته من نیز اگر تعریف از خودم نباشد ، دختری زیبارو و دارای خانواده ای با تمکن مالی مناسب بودم و همه این شرایط باعث شد تا چنین جوانی هم مرا بعنوان یک همسر ایده آل پذیرا باشد. اگر چه معیارهای من برای انتخاب همسر، معیارهایی ظاهری و مادی بود، و همسرم نیز مردی بود که شاید به خاطر ظاهر و قیافه ام مجذوب من شده بود، اما از همان ابتدای زندگی متوجه شدم که ایشان مردی خانواده دوست است، و مرا واقعا دوست دارد و همواره احترام مرا در خانه و بیرون از خانه و در نزد اقوام و دوستانم حفظ می کرد و من هم متقابلا علاوه بر علاقه قلبی که به او داشتم، نسبت به حفظ آداب خانه و همسرداری در دلم وی را تحسین می کردم. 

 

 هرچه از زندگی ما می گذشت موقعیت مالی ایشان بهتر می شد و در شرکت بازرگانی که داشت شاهد موفقیت های مالی او بودم، به همین خاطر او بهترین امکانات زندگی را برای من مهیا کرده بود، و بواسطه وجاهت ظاهری و اخلاق خوبی که داشت، می دانستم که دختران و زنان زیادی در آرزوی داشتن مردی چون او در زندگی اشان هستند. اما من هیچگونه شک و ابهامی در طهارت نفس شوهرم نداشتم زیرا من نیز تمام معیارهای یک زن ایده آل را داشتم. (البته ببخشید که از خودم تعریف می کنم). در یکی دو سال اوایل زندگی امان بعنوان تفریح و سیاحت  مسافرت های زیادی به خارج از کشور داشتیم و  می شد گفت که یک زندگی خوب و شیرینی را با یکدیگر پی ریزی کرده بودیم. بعد از دو سال متوجه شدم که باردار هستم، همسرم از این بابت خیلی خوشحال شد اما من به هیچوجه آمادگی مادر شدن را نداشتم. زیرا می خواستم بیشتر در کنار همسرم باشم و فرصت بیشتری را برای لذت بردن از زندگی بدون هیچ مزاحمتی به همراه او داشته باشم. با وجود مخالفت همسرم بالاخره شوهرم را راضی کردم که اولین فرزندمان را سقط کنم و در یک کلینیک خصوصی جنین سه ماهه ام را سقط کردم. این را هم بگویم که جنسیت طفل سقط شده ام، دختر بود و بخاطر اینکه پس از عمل سقط جنین از این کارم پشیمان و ناراحت  بودم، با همسرم قرار گذاشتیم که سال آینده حتما صاحب فرزندی شویم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۶
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات

پاسخ


قسمت دهم


سوال اول: از خانم نادری

سلام من تا دوسال پیش خیلی چیز ها رو میتونستم حس کنم مثلا میدیدم ک در اینده ی جایی وایسادم یا دارم ی کاری انجام میدم مثلا سوالای امتحانا رو میفهمیدم میدونستم ی معلم میپرسه یا ن وقتی ی نفر میخواست بهم دروغ بگه از قبلش میفهمیدم و سریع توی ذهنم میتونستم بفهمم اصل موضوع چی بوده ولی الان ن خیلی خیلی کم تر شده میخواستم بپرسم برای اینکه دوباره این حسم برگرده باید چی کار کنم خواهش میکنم یک کار اساسی بگین.

پاسخ: اینکه شما در گذشته توانایی هایی داشته اید و الان این توانایی ها در شما کمرنگ و یا محو شده است، نباید جای نگرانی و افسوس برای شما باشد. حالتهای مدیومی ازقبیل آینده نگری لازمه اش یک سری معیارهای تکاملی و ذاتی است که در برهه ای از زمان برای برخی اشخاص شکوفا شده و سپس محو یا ضعیف می گردد. اگر ما به دنبال بهره برداری های غیرمعنوی از هرگونه توانایی مدیومی باشیم مطمئنا این قدرتها ضعیف و محو میگردد. حتی اگر بنابر خوشایندی نفس باشد باز هم هدفی غیرمعنوی محسوب می شود. همین که شما از من که مانند شما انسان و مخلوقی بیش نیستم تقاضای کمک می کنید نشانه این است که شما درجهت شکوفایی قدرتهای معنوی و مدیومی مسیر را اشتباه می روید، شما خود روح الهی هستید و قادرید با تمرکز و توجه بر قدرتهای ذاتی خویش بعنوان یک روح، به هر آنچه که درجهت تکامل معنوی است دست یابید و فقط از خالق و پروردگار متعال خواستار کمک و راهنمایی و باز شدن درهای جهان غیب باشید نه از بندگان او. پس به شما و خودم توصیه می کنم که در جهت تربیت نفس و شکوفایی قدرتهای معنوی در خویش تمرکز و توجه خود را بیشتر به ذات پروردگار متعال و سپس تعالی دانش و آگاهی خویش در علوم روحی بنماییم.
موفق باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۳
faramarz Tehrani