عالم ارواح

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

در این وبسایت مطالب، عکس ها و کلیپ های دیدنی و خواندنی از عالم ارواح خدمت دوستداران علوم روحی تقدیم میگردد.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرامرز ملاحسین تهرانی» ثبت شده است

خاطرات مدیوم ها / قسمت سوم


شبی در غسالخانه


Image result for ‫غسالخانه‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی


در آن اوایل که به تازگی به قدرتهای مدیومی دست یافته بودم، تصمیم گرفتم  تحقیق و پژوهشی را در یکی از قبرستانهای اطراف شهر داشته باشم. درنظر داشتم که امر کتابت را در یکی از شبهای گرم تابستان در کنار غسالخانه انجام دهم. البته امروزه که چند سالی از آن زمان می گذرد می بینم که چقدر در این زمینه خام و تابع احساس بودم زیرا که در هر مکانی می توان با ارواح کتابت کرد و نیازی نیست که شب هنگام در محیطی مثل قبرستان که انسان را ممکن است دچار خیالات و اوهام نماید، دست به تحقیق و کتابت زد.  بهرحال من به شما توصیه می کنم که هرگز این تجربه مرا تکرار نکنید و ارواح با درخواست شما برای کتابت و یا هر نوع ارتباطی در هر مکان و محلی حاضر خواهند شد و حتما  نمی بایست که در محیطی شبیه قبرستان ها این ارتباط صورت پذیرد.

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۳
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات



قسمت نهم


سفر به بهشت


سوال اول: از آقای آرش

آیا این درست هست که در جزیره ها تجمع ارواح بیشتر هست؟من خودم سالها جزیره ی کیش زندگی می کردم و چندیدن بار تجربه حضور نیروهای ی عجیب رو داشتم که در یک مورد به شدت خشن هم بودند که بعدا فهمیدم که بسیاری از ساکنان جزیره تجربه های مشابه دارند و ارواح رو دیدند و یا حس می کنند. بعدا از فردی شنیدم که مناطقی که با آب احاطه شدند توان سفر روح رو کاهش میدن. 

پاسخ: معمولا اینگونه اعتقادات بخاطر آن فضای رمزآلود و دنج و ساکتی است که مکانهایی مثل جزایر و مناطق پرت و دورافتاده و متروکه در خود دارند وگرنه نیروهای ناشناخته با طول موج های متفاوت و غایب از دید و رویت همگان، در تمامی مناطق کره زمین حضور داشته و تاثیرات آنها برای عده ای از مردمان که دارای قدرت مدیومی بالاتری نسبت به سایرین هستند، قابل درک و در پاره ای از موارد مشهود میباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۶ ، ۱۱:۵۷
faramarz Tehrani

بنام خدا

خاطرات مدیوم ها (2)


نسیمی از بهشت


فرشته


به کوشش فرامرز ملاحسین تهرانی


در این بخش به یکی دیگر از خاطرات مدیومها خواهم پرداخت. حدود پنج ماه پیش نامه ای الکترونیکی از آقایی بنام مستعار ش.ق دریافت نمودم که بسیار جالب و آموزنده بود و عین نامه را که برای من ارسال شده بود را در زیر می آورم.


با سلام خدمت شما که همواره سعی در نشر معارف و آگاه نمودن مردم بخصوص نسل جوان به امور معنوی و روحانی دارید. این حکایتی که برایتان تعریف می کنم عین حقیقت است و دوست داشتم شما نیز نظرتان را درباره آن بدهید.

20 سال قبل با دختری که عاشقش بودم ازدواج کردم. بگذریم که در راه وصال و رسیدن به این دختر من چقدر تلاش و کوشش نمودم تا توانستم اول رضایت خودش و بعد خانواده اش را جلب کنم. زیرا از هر لحاظ آن دختر که بعدا همسر من شد، از من سرتر بود. هم از حیث چهره و قیافه و هم ازلحاظ وضعیت مالی و خانوادگی یکی دو پله از من بالاتر بود. مثلا پدر او کارمند ارشد یکی از ادارات بود درحالیکه پدر من کارگر بازنشسته یکی از کارخانه های حومه شهر بود. یا اینکه منزل آنها در شمال تهران بود و منزل ما در جنوبی ترین نقطه تهران. اصلیت ما متعلق به یکی از شهرهای دورافتاده جنوبی بود و آنها شهروند اصیل همین شهر. ازحیث تحصیلات البته من لیسانس بودم و آن دختر فوق دیپلم. من و او در دانشگاه هم کلاس بودیم اما ایشان در میانه راه ترک تحصیل نمود و دیگر حوصله ادامه تحصیل نداشت. خلاصه با هر زحمتی بود توانستم به همسر آینده ام و خانواده اش بفهمانم که من عاشق دخترشان هستم و در این راه حتی حاضرم تمام شرایط آنها را قبول کنم تا آنها مرا به غلامی قبول کنند. اگرچه آن دختر مانند من که عاشقش بودم، چنین دلبستگی و عشقی  را نسبت به من نداشت اما بالاخره دست تقدیر الهی ما را زیر یک سقف مشترک قرار داد.

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۴:۴۲
faramarz Tehrani

بخشی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در معیت رسولان مرگ



Image result for ‫فرشتگان مرگ‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

باز هم احساسی شبیه به کشش به سمت عقب و دور شدن از آگاهی محیطی به من دست داد و متوجه شدم که انگار در محیطی به وسعت بزرگترین دشت و صحرای خلقت، یکه و تنها درحال گذر هستم. اما صداهای فراوانی که پیرامونم بود نشانه ای از حضور هزاران و شاید صدهاهزار روحی بود که در حال گذر از این منطقه اثیری یا ذهنی بودند. همینکه به فکر روح همراه خویش افتادم، ایشان را در  کنار خود دیدم. با حضور ایشان دیگر خودم را در فضای بیکران کائنات  و طبقات روح تنها نمی دیدم. ایشان تکیه گاهی مطمئن برای من بود. دوشادوش یکدیگر در فضای نیمه تاریک و نیمه روشن آن جهان یا طبقه ای که هیچ چیزی در آن دیده نمی شد و همه جا را خلائی به وسعت تمامی هستی پر کرده بود، پرواز کرده و در خیال و تصورات خویش، خود را قادر به خلق صحنه ها و پدیده هایی می دیدیم که فعلا لزومی برای عملی کردن آنها نبود. زیرا همین حال و همین پرواز برایمان الهام بخش و نیروزا بود.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۹
faramarz Tehrani

مزاحمتهای نیروهای مرموز ماورایی


Image result for ‫اجنه‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

متاسفانه در پاره ای از اوقات شاهد وقایعی تلخ از مزاحمتهای نیروها و موجودات هوشمند مرموز ماورایی برای برخی از مدیومها هستیم که در برخی از آنها حتی آثار جرح و ضرب ازسوی آن نیروهای مخرب بر کالبد جسمانی اینگونه اشخاص هستیم و در پاره ای از اوقات این مزاحمتها به حدی می رسد که زندگی و حیات را برای آنها مختل و غیرقابل تحمل می سازد. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۰
faramarz Tehrani

بخش کوتاهی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


دوستان ما در منزلگاه آسمانی


فرامرز ملاحسین تهرانی


خاطرات


من گویی که می شنیدم و نمی شنیدم و بهتر است بگویم که آگاه از جریان سیال انرژی ای بودم که از من و روح های اطراف من تا هرکجای این آفرینشی که انتها نداشت در پیوند و اتحاد برای رسیدن به مرزهای کامروایی و خوشبختی دارای یک مسیر و هدف مشترک بودیم. پس از این سیاحت بهجت بخش به سرعت به عقب کشیده شدم و خودم را بار دیگر در قصر باشکوه آن بانوی سعادتمند یعنی خواهر روح همراهم دیدم. منتها دراین مرحله از حضور، کالبدی کاملا نورانی اما نامرئی داشتم و گویی که دیگر روح همراه  و خواهرش مرا در میان جمع خود نمی دیدند و من فقط آگاه از ماجراهایی بودم که در آن محیط می گذشت. آنها از روی کرسی که بر آن جلوس کرده بودند، برخاستند و به سوی بخش راست سالن رفته و وارد تراس بزرگی شدند که مشرف به دشتی وسیع و پوشیده شده از گلهای صحرایی بود. تا هرکجای چپ و راست این صحرای بزرگ را که می نگریستی فرشی پهناور از گلهای رنگارنگ میدیدی که با هر نسیمی که می وزید، عطر خوشایند و مست کننده ای از صحرا را به فضای پیرامون خود پخش می کرد که لطافت و طراوت این موج عظیم و معطر وصف ناپذیر بود. هوا نه روشن بود و نه تاریک. بلکه شبیه به یک غروب دلپذیر رویایی بود که گهگاه ریزش نرم باران اثیری بر طراوت آن می افزود. قدری که غروب آسمان زیبای بهشتی تیره تر شد نقطه های نورانی و شناوری را در فضای آن دشت می دیدیم که تا ارتفاع بالکن و تراسی که ما نشسته بودیم بالا می آمدند و گهگاه در هیبت یک روح ظاهر و ناگهان غیب می شدند. در این لحظه متوجه شدم که گویی آن دو روح بزرگوار یعنی روح همراهم و خواهرش مرا می بینند. پس من نیز در کنار آنان بر روی یک مبل راحتی نشستم و با تعارف آنها از میوه هایی که بر روی سکویی از جنس بهترین سنگها و جواهرات درمقابلمان بود، بهره مند گشتم.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۱:۵۶
faramarz Tehrani

بنام خدا

پاسخ به سوالات


سفر به بهشت

قسمت هفتم

سوال اول: از خانم رضائیان

سلام من ٢٧سالمه حدودا یک سال پیش من برای چند دقیقه روحم از بدن جدا شد و این اتفاق وقتی افتاد که من صبح توی رخت خواب بودم من احساس خیلی خوبی داشتم و احساس سبکی میکردم میخوام بدونم من میتونم مدیوم باشم یا نه. من بغضی اوقات حس میکنم کسی کنارمه و نگاهم میکنه اما فقط حسش میکنم.

پاسخ: همه انسانها به سبب آنکه اصالتا روح هستند پس دارای قدرت مدیومی میباشند پس شما میتوانید با بهره مندی از دانش و علوم روحی قدرت مدیومی خویش را افزایش دهید و تجاربی  از این دست مانند خروج روح از کالبد جسمانی را به دفعات و  کاملا ارادی و اختیاری داشته باشد.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۰:۴۵
faramarz Tehrani

بنام خدا

رابطه ادیان و علوم روحی


رابطه دین

فرامرز ملاحسین طهرانی

ادیان الهی پشتوانه ای محکم برای علوم روحی محسوب می گردند. از آنجایی که اسلام کامل ترین دین الهی و دست تحریف و تعدی به سوی آن دراز نگشته است، در این مقاله هرجا از دین سخن به میان آمده، منظور دین اسلام است که اکمل و اتم تمامی ادیان الهی پیش از خود به شمار می رود. به قول ملای روم : نام احمد نام جمله انبیاست / چون که صد آمد نود هم پیش ماست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۰۹:۴۳
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات


پاسخ به سوالات

بخش ششم


سوال اول از آقای قدیمی

قبلا هم این سئوال را در بخش نظرات مطرح کردم و آن در مورد روز قیامت بود، همان روزی که در قرآن هم ذکر شده و در این روزبا دمیدن صور اسرافیل زندگی کل انسانهای موجود به پایان می رسد و منظومه شمسی و ستارگان متلاشی می شوند و با شیپور دوم تمامی مردگان روز قیامت و مردگان گذشته از زمان آدم تا به حال زنده میشوند و در صحنه محشر برای گرفتن نامه اعمال حاضر می شوند. مسئله اینجاست که آیا ارواح متعالی موجود در جهانهای سوم و بالاتر دوباره به بدن های مادی خودشان برمی گردند وبه عبارتی از مقام بالاتر به موقعیت پست تنزل می یابند؟ لطفا در این خصوص بیشتر و عمیق تر توضیح دهید و بخصوص نظر ارواح متعالی را نیز بیان نمایید. از اطلاعات و توضیحات شما بسیار متشکرم.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۰۹:۳۷
faramarz Tehrani

بخشی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا....»


تبدیل ماهیت اشیا


ماهیت

فرامرز ملاحسین تهرانی

ناگاه صدایی از اعماق آسمان آن دنیای نورانی، همه جا را پر کرد. با آنکه این صدای عظیم معلوم بود که از ماورای آسمانها انتشار می یابد، اما نشان از یک قدرت لایزال و شگفت از صاحب آن نفیر الهی داشت. من مبهوت این صدای آسمانی شدم و از درون لرزیدم. لرزشی نه از ترس و خوف، بلکه از شکوه وهیبتی که این صدا در ورای خود داشت. روح میزبانم را دیدم که چشمانش را بست و به تمرکز پرداخت. من با آنکه نشسته بودم اما حالتی مثل عروج و پرواز داشتم و با آن نفیر آسمانی به پالایش خویش از دلمشغولیهای بی فاده دنیایی پرداختم. آن صدای الهی انگار به درون آدمی چنگ می زد و یا مثل جارویی بود که کثافات درون آدمی را از وجود وی بیرون می ریخت. وقتی این نفیر آسمانی آرام آرام خاموش شد به دنبالش صدای بارش نرم و ریز باران را شنیدم. روح میزبانم مرا به محوطه باز و وسیعی شبیه تراس و بالکن که به عمارت کاخ گونه وی متصل بود برد و هر دو در آن محیط مصفا و مشرف به باغ سرسبز و باطراوت آن عمارت ایستاده و ازهوای پاک و معطری که بواسطه بارش ریزباران، صدچندان به خرمی و شکوه آن افزوده شده بود، نهایت لذت را بردیم. بی اختیار اشک میریختم و از این همه شکوه و زیبایی و طراوت کیف میکردم و به حال صاحب این دستگاه و عمارت عظیم غبطه می خوردم. در جای جای محوطه بیرونی و درونی عمارت گهگاه فرشتگان جوانی را در هیبت دختر و پسر میدیدم که از حرکاتشان معلوم بود که خدمتگزاران این خانه هستند، اما هیچکدامشان در تیررس نگاه مستقیم ما قرار نمی گرفتند و به کار خویش مشغول بودند. هرچه از زیبایی صورت و اندام آنان بگویم، بازهم نخواهم توانست حق مطلب را درباره ایشان ادا کنم. از روح همراه درباره این خدمتگزاران پرسیدم که ایشان جواب دادند: اینها فرشتگانی هستند که وظیفه خدمت به مرا دارند. من میتوانم هرگونه که بخواهم از خدمات آنها بهره مند گردم. آنها دوستان شفیق و هم صحبت های خوبی برای من هستند وهمچنین تمتعات عاطفی و روحی مرا به بهترین وجه پاسخگو می باشند. آیا تو کوچکترین ایراد و ضعفی در آنها می بینی. در پاسخ گفتم؛ حقیقتا من در طول عمرم جوانانی به این زیبایی ندیده ام و خوشا بحال شما که این چنین نعمات وبرکات پروردگار دراختیارتان قرار داده شده است.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۳۱
faramarz Tehrani