عالم ارواح

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

در این وبسایت مطالب، عکس ها و کلیپ های دیدنی و خواندنی از عالم ارواح خدمت دوستداران علوم روحی تقدیم میگردد.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

پاسخ به سوالات 


پاسخ



قسمت سیزدهم


سوال اول از خانم آ.ف

واقعا از زحمتی که بابت انتشار کتاب خاطرات یک روح کشیدید سپاسگزارم. من که خیلی از آن استفاده کردم و از خداوند توفیق و اجر فراوان برای شما خواستارم. درضمن اشعاری که در این کتاب به کار بردید خیلی لطیف و زیبا هستند. منتظر کتاب خیام هم هستیم.

پاسخ: با سپاس از شما خانم بزرگوار. باید به عرض برسانم که کتاب الکترونیکی حضرت خیام هم انشاالله در آینده تقدیمتان خواهد شد.


سوال دوم از آقا یا خانم چراغلو

ضمن خسته نباشید به شما که اینقدر زیبا خاطرات آن مدیوم محترم را ویرایش و نگارش نمودید. خواستم بدانم که کتاب خیام از زبان خیام چه زمانی آماده عرضه می گردد. بینهایت از شما سپاسگزارم.

پاسخ: با تشکر از لطف شما باید به عرض برسانم که برخی از تفاسیر و تحلیل های جناب خیام قابلیت چاپ شدن را ندارد و ممکن است چالش برانگیز باشد لذا من می بایست خیلی با احتیاط و با ظرافت این کار را انجام بدهم که انشاالله به کسی هم برنخورد. چشم در آینده ای نه چندان دور تقدیم حضورتان می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۲:۱۵
faramarz Tehrani

خاطرات مدیومها / قسمت ششم


درباره کتاب خاطرات یک روح از


لحظه قبض جان تا...


فرامرز ملاحسین تهرانی


دو سال پیش نزدیک سحر خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم که در دشت سرسبزی که از یک سو به سلسله کوههای بلند منتهی می شد و از سوی دیگر تا چشم کار می کرد دشت و زمین همواری بود که هیچ انتها و پایانی نداشت، خود را در آن محیط رویایی یکه و تنها دیدم. طبق تجارب قبلی، دانستم که دارم خواب می بینم، پس ابتدا نگاهی به دوروبرم انداختم و  از رایحه معطر گلهای صحرایی و پاکی که در فضا موج می زد، نفس عمیقی کشیدم. سبکبال و رها به سوی دامنه کوه پرواز کردم و در کمرکش کوهساران خانه کوچک و زیبایی را در زمینی مسطح مشاهده کردم. آن خانه تنها خانه آن سرزمین پهناور با کوهستانهایش بود. در ابتدای محوطه بیرونی خانه مزاری ساده با سنگی از جنس مرمر وجود داشت که نام و مشخصات و زمان وفات صاحب قبر بر روی آن حک شده بود، وقتی نام  صاحب قبر را خواندم دیدم این شخص دردنیا اصلا معروف و شناخته شده نیست و پیش خودم حدس زدم که صاحب این قبر باید شخص مهمی در دستگاه الهی و عوالم روحی باشد.فاتحه ای برایش خواندم و نگاهی به خانه انداختم تا ببینم نشانه هایی از حضور کسی یا کسانی در آن می بینم یا نه. اما به قدری محیط ساکت و آرام بود که صدای نفس های خودم را و حتی محیط پیرامون تختخوابم را در دنیا می شنیدم. باز هم نگاهی به قبر انداختم و از صاحب قبر خواستم تا مرا راهنمایی کند. ناگهان در خانه باز شد و مردی بلندقامت با پیراهنی سفید و ردایی قهوه ای از آن خارج گردید. ایشان ریش کوتاهی بر صورت  و چهره ای باوقار و جدی داشتند. به او سلام کردم و ایشان مرا دعوت به خانه اش کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۹
faramarz Tehrani

آرامش با تکنیک های رفع اضطراب


آرامش

دکتر محمدجواد حریری


آرامش با تکنیکهای رفع اضطراب

تکنیک هائی وجود دارند  که می‌توان برای مهار اضطراب،  از آنها استفاده برد. همانگونه که می دانید بعضی از انواع اضطراب‌ها علل و عوامل مشخصی دارند وبرخی دیگر علت آشکاری ندارند. باید خاطر نشان کرد که روش‌های ذکر شده ،  شاید به تنهایی قادر به کنترل اضطراب‌های شدید نباشند و مراجعه به پزشک ضروری باشد . همچنین شدت و علت بروز اضطراب  ، برای کاهش  یا مهار آن در تکنیک های معرف شده ، تاثیرگذار است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۶ ، ۱۱:۴۹
faramarz Tehrani

پاسخ به سئوالات


سفر به بهشت


قسمت دوازدهم

فرامرز ملاحسین تهرانی

سوال اول: از خانم زهرا نوری

در رابطه با جلسات احضار ارواح جناب رهبر زاده سوال داشتم به چه طریقی می شود این هماهنگی را ایجاد کرد ممنون میشم سوال منو جواب بدین.

پاسخ: ایشان اصلا چه در گذشته و چه در زمان حال کلاسهای تماس یا احضار ارواح نداشتند. بلکه در همان سال ها کلاسهای علوم روحی را دایر کرده بودند که به صورت تئوریک به مباحث این علم برای شاگردانشان میپرداختند. اما در حال حاضر هم به علت بالا رفتن سن شان، دیگر کلاسهای علوم روحی هم ندارند و درواقع بازنشسته شده اند و شاید کلاسهای آموزشی خصوصی برای اطباء جهت آموزش انرژی درمانی داشته باشند. اما شما می توانید برای تشکیل چنین جلساتی توسط شاگردان ایشان، با مراجعه به صفحه اول مثنوی ارواح از شرایط و الزامات تشکیل چنین جلساتی آگاه شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۸
faramarz Tehrani

خیام از زبان خیام


خیام

فرامرز ملاحسین تهرانی


در بخشی از کتاب «خاطرات یک روح ...» حضور در محفل و مجلس نورانی خیام را یادآور شدیم. اینک به بخشی دیگر از تفسیر و تحلیل رباعیات خیام از زبان خود ایشان میپردازیم که برگرفته از همان کتاب است.


(2)

آن به که در این زمانه کم گیری دوست

با اهل زمانه صحبت از دور، نکوست

وانکس که تو را به جملگی تکیه بر اوست

چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست

این رباعی اندرزی است که مردم را از رفاقت های بسیار نزدیک برحذر می دارد و فاش می سازد که غالبا دوستان صمیمی بالاخره یکدیگر را می فریبند.

هیچ لازم نیست عزلت اختیار کنید یا معاشرت با آشنایان را به کلی ترک گویید، بلکه آسوده با همه کس صحبت بدارید ولی هرگز اعتماد به کسی نسپارید. شما از اشخاصی که نمی شناسید یا از دور می شناسید معمولا فریب نمی خورید و حال اینکه چه بسیار اوقات ازطرف افراد مورد اطمینان تان ازلحاظ مادی یا اخلاقی زیان هایی متوجه تان می شود. حتی اعتماد به نفس خودتان هم جایز نیست چون چه بسیار اوقات که به تحریک پاره ای امیال و غرایز حیوانی، شما را منحرف ازطریق صواب می سازد. پس فقط عقل و نیروی تمیز است که در هر مورد بایستی به کار آید تا نیک از بد جدا و مشخص گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۰:۴۳
faramarz Tehrani

ارتباط با ضمیر ناخودآگاه

دکتر محمدجواد حریری

ارتباط


زمانی که هوشیار هستیم بخش  ضمیر آگاه  به صورت فعال عمل میکند و ضمیر ناخودآگاه  در وضعیت غیر فعال قرار می گیرد . در حالت هیپنوتیزم ،  ضمیر آگاه تا حدودی مهار شده و بخش ضمیر ناخودآگاه فعال میگردد . یا به زبان دیگر در وضع تعادل یا نزدیک به تعادل قرار میگیرد . در این شرایط امکان ارتباط و تأثیرگذاری بر روی ضمیر ناخودآگاه وجود دارد .تجسم خلاق

همه افراد بدون اینکه در ضمیر ناخودآگاه شان چیزی ثبت شده باشد و بی هیچ عیبی متولد میشوند ، اگر فردی رفتاری زشت یا  زیبا و افکاری درست یا نادرست  دارد ، چیزی است که در ضمیر ناخودآگاه او بعد از تولد وارد شده و ضمیر ناخودآگاه در ضبط این اعمال تقصیر و یا عیبی نداشته و درست آنچه را که قبلاً به او داده اند ، بعداً منعکس میسازد. ضمیر ناخودآگاه ما بصورت طوطی وار و با استدلال قیاسی دقیقاً همانطوری که برنامه ریزی شده،  عمل میکند . ضمیر ناخودآگاه مثل کامپیوتر عمل میکند و مانند آن هم برنامه ریزی میشود . حافظه یا محتوی ضمیر ناخودآگاه به چهار روش پر و برنامه ریزی می گردد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۶ ، ۱۰:۳۲
faramarz Tehrani

خاطرات مدیوم ها / قسمت چهارم


بر مزار خودم


Image result for ‫سنگ قبر درمه‬‎

فرامرز ملاحسین طهرانی

مثل خیلی از انسانهای دیگر که ممکن است عاداتی بد و ناپسند داشته باشند، من نیز یک عادت بد داشتم و آن این بود که روزی یک نخ سیگار می کشیدم. البته همانطور که گفتم فقط همین یک نخ را می کشیدم و هیچگاه این یک نخ به دو نخ سیگار نمی رسید، مگر در شرایط استثنایی که به ندرت اتفاق می افتاد کشیدن سیگار به دو نخ برسد. به همین خاطر از این عادت ناپسند خودم زیاد رضایت نداشتم و کشیدن همین یک نخ سیگار در روز را هم جزء عادات و رفتارهای بد خود و تسلیم شدن به خواست های نفسانی به حساب می آوردم.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۲:۴۷
faramarz Tehrani

بنام خدا


پاسخ به سوالات


روحححح


قسمت یازدهم


فرامرز ملاحسین تهرانی

سوال اول: ازخانم فرزانه

با تشکر از شما که به خوبی جواب سوالات ما را میدهید. استاد من صداهای را که قبلا به شما گفته بودم، در محیطهای ساکت بوده یا نیمه شب بوده به هر حال چه کتابهایی برای تقویت قدرتهای مدیومی بهمون پیشنهاد میفرمایید.

پاسخ: تمام کتابهای استاد رهبرزاده و کتاب این حقیر بنام شناخت روح و تقویت قدرتهای مدیومی مناسب هستند. اما کتابهای استاد رهبرزاده را از دست ندهید. برای خرید و دانلود این کتابها به سایت copykon.ir مراجعه فرمایید و با سرچ اسم استاد کتابهای ایشان را ببینید.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۷
faramarz Tehrani

بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در محضر حکیم عمر خیام نیشابوری



Image result for ‫خیام‬‎


فرامرز ملاحسین تهرانی

وقت ملاقات شد، خنده کنان می روم

تن به چه کار آیدم، با دل و جان می روم

می روم و می روم، بی سروپا می روم

در حرم قدسی اش، رقص کنان می روم

قامت خشکیده ام در خس و خاشاک و خاک

بار دگر سبز شد، سرو چمان می روم

ریشه ام از فقر سوخت، بال و پرم باز شد

گوهر خود یافتم، همچو شهان می روم

ناله ام از خاکدان رفت به گوش فلک

از بغل خاکیان، نعره زنان می روم

نیست کسی یاورم، جز دل خوش باورم

بار زمین می نهم، جامه دران می روم

در دل دشت و کویر، در هوس گُلشنم

فصل بهارم شده، غنچه کنان می روم

رحمتِ «ناجی» روان گشته ز هفت آسمان

آمده ام قطره ای، آب روان می روم

 

در یکی از شبهای گرم تیرماه، حال خوشی به من دست داد. تصمیم گرفتم یک پیاده روی شبانه در خیابانهای نزدیک خانه ام داشته باشم. ساعت 10 شب بود و من قدم زنان راهی بیرون از منزل شدم. کوچه ها تقریبا خلوت شده بود و زن و مرد و کوچک و بزرگ همگی در خانه هایشان بودند. خانه هایی که هر کدام حکایتگر سرگذشتی از ارواحی بود که در کالبد جسمانی و بنابر ضرورت و جبر آفرینش چند صباحی به شکل قراردادی با نسبت خانوادگی در زیر یک سقف مشغول ادامه حیات تکاملی خویش بودند.

 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۱:۳۴
faramarz Tehrani

بنام خدا


خاطرات مدیومها/ قسمت چهارم


بی صورتی



Image result for ‫نقاب‬‎


من از صورت خود گذشتم خدا

که از هرچه غیر از تو گردم جدا

غمی من ندارم به دل از بلا

به بی صورتی درد من شد دوا


این خاطره ازطرف خانمی با نام مستعار مرجان برایم ارسال شده بود که با کمی ویرایش به حضورتان تقدیم می کنم.

حدود دوازده سال پیش با مردی که دارای موقعیت مالی خوب و وجاهت مورد قبول برای یک دختر دم بختی چون من که همیشه آرزو داشتم با مردی که چنین شرایطی را داشته باشد یعنی هم ظاهر و تیپ عالی و هم دستش به دهانش برسد، پیوند زناشویی بستم. البته من نیز اگر تعریف از خودم نباشد ، دختری زیبارو و دارای خانواده ای با تمکن مالی مناسب بودم و همه این شرایط باعث شد تا چنین جوانی هم مرا بعنوان یک همسر ایده آل پذیرا باشد. اگر چه معیارهای من برای انتخاب همسر، معیارهایی ظاهری و مادی بود، و همسرم نیز مردی بود که شاید به خاطر ظاهر و قیافه ام مجذوب من شده بود، اما از همان ابتدای زندگی متوجه شدم که ایشان مردی خانواده دوست است، و مرا واقعا دوست دارد و همواره احترام مرا در خانه و بیرون از خانه و در نزد اقوام و دوستانم حفظ می کرد و من هم متقابلا علاوه بر علاقه قلبی که به او داشتم، نسبت به حفظ آداب خانه و همسرداری در دلم وی را تحسین می کردم. 

 

 هرچه از زندگی ما می گذشت موقعیت مالی ایشان بهتر می شد و در شرکت بازرگانی که داشت شاهد موفقیت های مالی او بودم، به همین خاطر او بهترین امکانات زندگی را برای من مهیا کرده بود، و بواسطه وجاهت ظاهری و اخلاق خوبی که داشت، می دانستم که دختران و زنان زیادی در آرزوی داشتن مردی چون او در زندگی اشان هستند. اما من هیچگونه شک و ابهامی در طهارت نفس شوهرم نداشتم زیرا من نیز تمام معیارهای یک زن ایده آل را داشتم. (البته ببخشید که از خودم تعریف می کنم). در یکی دو سال اوایل زندگی امان بعنوان تفریح و سیاحت  مسافرت های زیادی به خارج از کشور داشتیم و  می شد گفت که یک زندگی خوب و شیرینی را با یکدیگر پی ریزی کرده بودیم. بعد از دو سال متوجه شدم که باردار هستم، همسرم از این بابت خیلی خوشحال شد اما من به هیچوجه آمادگی مادر شدن را نداشتم. زیرا می خواستم بیشتر در کنار همسرم باشم و فرصت بیشتری را برای لذت بردن از زندگی بدون هیچ مزاحمتی به همراه او داشته باشم. با وجود مخالفت همسرم بالاخره شوهرم را راضی کردم که اولین فرزندمان را سقط کنم و در یک کلینیک خصوصی جنین سه ماهه ام را سقط کردم. این را هم بگویم که جنسیت طفل سقط شده ام، دختر بود و بخاطر اینکه پس از عمل سقط جنین از این کارم پشیمان و ناراحت  بودم، با همسرم قرار گذاشتیم که سال آینده حتما صاحب فرزندی شویم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۶
faramarz Tehrani