عالم ارواح

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

وبسایت ماورالطبیعه و متافیزیک

در این وبسایت مطالب، عکس ها و کلیپ های دیدنی و خواندنی از عالم ارواح خدمت دوستداران علوم روحی تقدیم میگردد.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

بنام خدا

خاطرات مدیوم ها (2)


نسیمی از بهشت


فرشته


به کوشش فرامرز ملاحسین تهرانی


در این بخش به یکی دیگر از خاطرات مدیومها خواهم پرداخت. حدود پنج ماه پیش نامه ای الکترونیکی از آقایی بنام مستعار ش.ق دریافت نمودم که بسیار جالب و آموزنده بود و عین نامه را که برای من ارسال شده بود را در زیر می آورم.


با سلام خدمت شما که همواره سعی در نشر معارف و آگاه نمودن مردم بخصوص نسل جوان به امور معنوی و روحانی دارید. این حکایتی که برایتان تعریف می کنم عین حقیقت است و دوست داشتم شما نیز نظرتان را درباره آن بدهید.

20 سال قبل با دختری که عاشقش بودم ازدواج کردم. بگذریم که در راه وصال و رسیدن به این دختر من چقدر تلاش و کوشش نمودم تا توانستم اول رضایت خودش و بعد خانواده اش را جلب کنم. زیرا از هر لحاظ آن دختر که بعدا همسر من شد، از من سرتر بود. هم از حیث چهره و قیافه و هم ازلحاظ وضعیت مالی و خانوادگی یکی دو پله از من بالاتر بود. مثلا پدر او کارمند ارشد یکی از ادارات بود درحالیکه پدر من کارگر بازنشسته یکی از کارخانه های حومه شهر بود. یا اینکه منزل آنها در شمال تهران بود و منزل ما در جنوبی ترین نقطه تهران. اصلیت ما متعلق به یکی از شهرهای دورافتاده جنوبی بود و آنها شهروند اصیل همین شهر. ازحیث تحصیلات البته من لیسانس بودم و آن دختر فوق دیپلم. من و او در دانشگاه هم کلاس بودیم اما ایشان در میانه راه ترک تحصیل نمود و دیگر حوصله ادامه تحصیل نداشت. خلاصه با هر زحمتی بود توانستم به همسر آینده ام و خانواده اش بفهمانم که من عاشق دخترشان هستم و در این راه حتی حاضرم تمام شرایط آنها را قبول کنم تا آنها مرا به غلامی قبول کنند. اگرچه آن دختر مانند من که عاشقش بودم، چنین دلبستگی و عشقی  را نسبت به من نداشت اما بالاخره دست تقدیر الهی ما را زیر یک سقف مشترک قرار داد.

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۴:۴۲
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات

قسمت هشتم


12345

سوال اول از ناشناس

از شما تقاضایی داشتم که اگر اجابت کنید و از آن نتیجه بگیرم تا زمان حیاتم در این دنیا دعاگوی شما خواهم بود. گرچه صحبت از زندگی شخصی ام برای من دردناک است اما از آنجا که در پاسخ به پرسش خانم سالومه گفته بودید "سوالی اگر دارید حتما پاسخ خواهم داد" تصمیم گرفتم مشکلم را با شما در میان بگذارم ولی قبل از آن می خواهم از یک طرف، از موافقت شما برای کمک به حل این مسئله اطمینان حاصل کنم و در وهله ی بعد بدانم که آیا شما می توانید در مورد وضعیت آتی یک مورد بغرنج و راه حل قطعی آن در زندگی یک شخص از ارواح پرسش کرده و کمک بگیرید. ضمناً، لطفاً از انتشار علنی این نامه و احیاناً نامه های دیگر در سایت جلوگیری کنید تا ملعبه ای نباشد در دست نااهلان.

پاسخ: البته من می بایست اول ببینم مشکل شما چیست و اگر در توانم بود حتما به شما کمک خواهم کرد. اما شما فعلا چیزی از مشکلتان نگفته اید. اما اگر منظور این است که واسطه ای باشم میان شما و نیروهای نامرئی، باید بگویم که من اصلا نه توان این کار را دارم و نه مجاز به این کار می باشم. لازم است در اینجا از کلیه دوستانی که چنین درخواستی از من دارند بگویم که هدف و تکلیف من و آدمهایی مثل من که به نشر علوم روحی می پردازند این نیست که دست اشخاص را گرفته و در دست ارواح و یا دیگر موجودات نامریی بگذاریم. اصلا چنین چیزی نیست. مخصوصا خود من که هرگز چنین ادعایی را نداشته و ندارم. بلکه هدف تحکیم روابط عاطفی و معنوی میان جامعه و بخصوص علاقمندان به موضوعات و مفاهیم معنوی با نیروهای مهربان و دانایی که به ظاهر غایب بوده اما درمیان ما حضور دارند و رسالت و تکلیف راهنمایی همه انسانها را برعهده دارند. که انشاالله ما نیز جزو آن دسته از انسانهایی باشیم که در راه ترویج این پیام و درسهای معنوی ثابت قدم بوده و راهنمایی صادق باشیم.

اما درمورد نویسنده محترم این نامه باید به عرض برسانم که در صورت امکان و توانایی، حتما نامه های شما را مطالعه کرده و با حفظ امانت داری در حد توان و دانشم پاسخ خواهم داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۱۷
faramarz Tehrani

بخشی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در معیت رسولان مرگ



Image result for ‫فرشتگان مرگ‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

باز هم احساسی شبیه به کشش به سمت عقب و دور شدن از آگاهی محیطی به من دست داد و متوجه شدم که انگار در محیطی به وسعت بزرگترین دشت و صحرای خلقت، یکه و تنها درحال گذر هستم. اما صداهای فراوانی که پیرامونم بود نشانه ای از حضور هزاران و شاید صدهاهزار روحی بود که در حال گذر از این منطقه اثیری یا ذهنی بودند. همینکه به فکر روح همراه خویش افتادم، ایشان را در  کنار خود دیدم. با حضور ایشان دیگر خودم را در فضای بیکران کائنات  و طبقات روح تنها نمی دیدم. ایشان تکیه گاهی مطمئن برای من بود. دوشادوش یکدیگر در فضای نیمه تاریک و نیمه روشن آن جهان یا طبقه ای که هیچ چیزی در آن دیده نمی شد و همه جا را خلائی به وسعت تمامی هستی پر کرده بود، پرواز کرده و در خیال و تصورات خویش، خود را قادر به خلق صحنه ها و پدیده هایی می دیدیم که فعلا لزومی برای عملی کردن آنها نبود. زیرا همین حال و همین پرواز برایمان الهام بخش و نیروزا بود.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۹
faramarz Tehrani

مزاحمتهای نیروهای مرموز ماورایی


Image result for ‫اجنه‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

متاسفانه در پاره ای از اوقات شاهد وقایعی تلخ از مزاحمتهای نیروها و موجودات هوشمند مرموز ماورایی برای برخی از مدیومها هستیم که در برخی از آنها حتی آثار جرح و ضرب ازسوی آن نیروهای مخرب بر کالبد جسمانی اینگونه اشخاص هستیم و در پاره ای از اوقات این مزاحمتها به حدی می رسد که زندگی و حیات را برای آنها مختل و غیرقابل تحمل می سازد. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۰
faramarz Tehrani

بخش کوتاهی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


دوستان ما در منزلگاه آسمانی


فرامرز ملاحسین تهرانی


خاطرات


من گویی که می شنیدم و نمی شنیدم و بهتر است بگویم که آگاه از جریان سیال انرژی ای بودم که از من و روح های اطراف من تا هرکجای این آفرینشی که انتها نداشت در پیوند و اتحاد برای رسیدن به مرزهای کامروایی و خوشبختی دارای یک مسیر و هدف مشترک بودیم. پس از این سیاحت بهجت بخش به سرعت به عقب کشیده شدم و خودم را بار دیگر در قصر باشکوه آن بانوی سعادتمند یعنی خواهر روح همراهم دیدم. منتها دراین مرحله از حضور، کالبدی کاملا نورانی اما نامرئی داشتم و گویی که دیگر روح همراه  و خواهرش مرا در میان جمع خود نمی دیدند و من فقط آگاه از ماجراهایی بودم که در آن محیط می گذشت. آنها از روی کرسی که بر آن جلوس کرده بودند، برخاستند و به سوی بخش راست سالن رفته و وارد تراس بزرگی شدند که مشرف به دشتی وسیع و پوشیده شده از گلهای صحرایی بود. تا هرکجای چپ و راست این صحرای بزرگ را که می نگریستی فرشی پهناور از گلهای رنگارنگ میدیدی که با هر نسیمی که می وزید، عطر خوشایند و مست کننده ای از صحرا را به فضای پیرامون خود پخش می کرد که لطافت و طراوت این موج عظیم و معطر وصف ناپذیر بود. هوا نه روشن بود و نه تاریک. بلکه شبیه به یک غروب دلپذیر رویایی بود که گهگاه ریزش نرم باران اثیری بر طراوت آن می افزود. قدری که غروب آسمان زیبای بهشتی تیره تر شد نقطه های نورانی و شناوری را در فضای آن دشت می دیدیم که تا ارتفاع بالکن و تراسی که ما نشسته بودیم بالا می آمدند و گهگاه در هیبت یک روح ظاهر و ناگهان غیب می شدند. در این لحظه متوجه شدم که گویی آن دو روح بزرگوار یعنی روح همراهم و خواهرش مرا می بینند. پس من نیز در کنار آنان بر روی یک مبل راحتی نشستم و با تعارف آنها از میوه هایی که بر روی سکویی از جنس بهترین سنگها و جواهرات درمقابلمان بود، بهره مند گشتم.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۱:۵۶
faramarz Tehrani

پاسخ به سوالات


پاسخ 8

قسمت هشتم

سوال اول از خانم فرزانه

با سلام. درمورد رفتن به قبرستان ....جدیدا صوتی شنیدم از استاد الهی قمشه ای..که نیازی نیست سر مزار بروید.من توجیه شدم. ولی مادرم مدام میگه بریم پنج شنبه ها...واقعا رفتن ما بر سر قبور مفید است یا خواندن قران و دادن خیرات کفایت میکند؟!چون واقعا بعضی مواقع ....فرصت نیست که به قبرستان برویم.از طرفی مادرم میگه بهزاد ناراحت میشه ما نریم این هفته ......منم مجبور میشم برم ....دوست دارم راهنمایی بفرمایید....وتشکر و سپاس ویژه که با حوصله جواب سوالات ما را میدهید.

پاسخ: اگرچه روح عزیزانمان پس از مرگ به جهانهای روحی رحلت می کنند اما کالبد جسمانی آنان در مزارشان می تواند الهام بخش کسانی باشد که برای دقایق و ساعاتی قصد چشم پوشی از زخارف و دغدغه های دنیایی را داشته و متوجه عوالم معنا و روح گردند. بعضی اشخاص در اماکنی مثل قبرستان یا امامزاده ها، قادر به تمرکز بهتر فکر و تمدد اعصاب هستندد و این بهترین فرصتی است که می باید در اختیار آنان قرار داد. بله حضور چنین اشخاصی که اعتقاد و ایمان به فضای روحانی قبرستان ها و امامزاده ها را دارند، برایشان واقعا مفید بوده و باید اجازه داد تا آنان در این مکانها که راحتتر می توانند با روح عزیزانشان در ارتباط بوده و با آنها تماس داشته باشند، حضور یابند. اما شما بنابر اعتقاد و آگاهی تان هرجا که مایلید و راحت تر هستید می توانید با عزیزانتان ارتباط برقرار کنید. درواقع آنها همه جا هستند هم در خانه و هم بر سر مزار خویش. هرکجا که ذهنی درگیر احساس ارتباط با ارواح باشد، روح نیز همانجا حاضر خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۱
faramarz Tehrani

بنام خدا

نامرئی چیست؟

نامرئی 

جان لوید

   پس هر آنچه مهم و با اهمیت است٬ نامرئی‌ست.یک چیزِ کمی احمقانه٬ که نامرئی‌ست٬ این حکایت است٬که از دید شما ناپیدا است.و من الان می‌خواهم آنرا در ذهن‌های شما مرئی کنم.این درباره یک نماینده‌ی مجلس به نام جئوفری دیکنز است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۶
faramarz Tehrani

بنام خدا

پاسخ به سوالات


سفر به بهشت

قسمت هفتم

سوال اول: از خانم رضائیان

سلام من ٢٧سالمه حدودا یک سال پیش من برای چند دقیقه روحم از بدن جدا شد و این اتفاق وقتی افتاد که من صبح توی رخت خواب بودم من احساس خیلی خوبی داشتم و احساس سبکی میکردم میخوام بدونم من میتونم مدیوم باشم یا نه. من بغضی اوقات حس میکنم کسی کنارمه و نگاهم میکنه اما فقط حسش میکنم.

پاسخ: همه انسانها به سبب آنکه اصالتا روح هستند پس دارای قدرت مدیومی میباشند پس شما میتوانید با بهره مندی از دانش و علوم روحی قدرت مدیومی خویش را افزایش دهید و تجاربی  از این دست مانند خروج روح از کالبد جسمانی را به دفعات و  کاملا ارادی و اختیاری داشته باشد.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۰:۴۵
faramarz Tehrani

بنام خدا

امدادگران الهی


امداد

فرامرز ملاحسین تهرانی

حتما تاکنون کلمه یا لغت امدادگران و ماموران الهی را بارها و بارها شنیده اید. یعنی نیروهایی که در سربزنگاه به کمک انسان آمده و شرایط مطلوب ادامه حیات و زندگی را به وی نشان میدهند. حالا ممکن است این کمک، راهنمایی و امداد آنها از خطر و بحران ها بوده و یا آنکه کمک در حل یک مشکل و یا معمایی علمی و غیره و ذالک باشد. نه تنها انسانها بلکه همه مخلوقات این عالم به نوعی از امدادها و راهنمایی های نیروهای غیبی بهره مند می باشند. به راستی این ماموران الهی چه کسانی هستند و قدرت و توانایی های آنها در چه حد بوده و در چه شرایطی کمک حال انسانهای دیگر میشوند.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۰۹:۱۸
faramarz Tehrani

بخش هایی از کتاب الکترونیکی خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی


هنر در هنر



هنر

فرامرز ملاحسین تهرانی
از باغ خارج شده و در فضای شهر قدم زنان به یک ساختمان عظیم و مدرنی رسیدیم که مکان یک موزه هنری با مجموعه فراوانی از آثار هنری متعلق به ارواحی بود که در حوزه های گوناگون رشته هنر ازجمله نقاشی، مینیاتور، خطاطی و طراحی، گچ بری، مقرنس کاری، مجسمه سازی، حکاکی روی فلز، دواتگری، ساخت زیورآلات، طلاکوبی روی فولاد، قلم زنی، ملیله کاری، حصیربافی، خاتم کاری و دیگر هنرها و صنایع  دستی به خلق آثار هنری حقیقتا بی همتایی فعالیت داشتند. من از این همه اثر فاخر که هرکدام سبک و سیاق خاص هنری خود را داشت در حیرت فرو رفتم و انگار برق وجلا و نورانیت این موزه بزرگ و معظم بود که فضای گسترده این نمایشگاه مدرن و زیبا را درخشان و نورانی کرده بود. پایین هر اثری امضای روح صاحب اثر حک شده بود همراه با توضیحاتی که صاحبان این آثار برای تکمیل اثرشان برای بازدیدکنندگان نوشته بودند. لازم است در اینجا توضیح دهم که من با آنکه الان به یاد ندارم با چه زبان و حروف الفبای کشوری این توضیحات نگاشته شده بود، اما خوب می توانستم آن نوشته ها را بخوانم. فقط این را میدانم که آن توضیحات به زبان فارسی یا انگلیسی یا زبان خاص یک جغرافیا و منطقه ای از سیاره زمین نبود، بلکه یک نوع حروف الفبای القایی بود که به محض اینکه شما آن سطور را نگاه می کردی می توانستی از فحوا و پیام و معنای آن آگاه گردی.

در بخشی دیگر از آن موزه، سالنی بود که بهترین و جدیدترین آثار هنرمندان سیارات خاکی را به معرض نمایش گذاشته بودند. وقتی وارد آن سالن شدیم و به آثار هنرمندان دنیا توجه کردم، معدودی از آنها را البته نه در حد آثار هنرمندان بهشتی، بلکه نزدیک به آن یافتم و حتی نام هنرمندان دنیایی آنها را زیر هر اثر هنری مشاهده نمودم. هنرمندانی که خودشان هم نمی دانند که آثارشان علاوه بر گالری های دنیا در موزه های اقالیم بهشتی نیز به نمایش گذاشته شده است.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۳:۴۸
faramarz Tehrani